آی ام الگو :))

و من امشب فهمیدم الگوی یه نفرم!! اونم تو پشتکار و اراده!!!

الان میزان ذوق مرگیمو باید چطور عنوان کنم؟؟؟؟!!!!

و البته از خودم خجالت کشیدم که چقدر تنبلی میکنم درحالی که یه نفر فکر میکنه من خیلی پر تلاشم!!


بعضیا خیلی خالصانه و ساده حرف دلشونو بهت میگن و کلییی بهت انرژی مثبت میدن. چقدر این آدما دوست داشتنی و کمیابن. آدمایی با قلب واقعا مهربون :))) کاش منم اینطوری بودم..



+ فکر کنم هیچوقت حرفای امشبتو فراموش نمیکنم دختر مهربون. امیدوارم یه عالمه موفق شی و چند برابر حس خوبی که بهم دادی، بهت برگرده :)))

خب میتونم بشینم تا فردا براتون از روزای مزخرف و زندگی اجباریم بگم ولی بهتره فعلا به حیات وحش و فضا(نجوم) فکر کنیم که واقعا دو خلقت هیجان انگیز این جهان هستن :)))

دیابت

من هم از طرف مادری و هم از طرف پدری زمینه ژنتیکی دیابت دارم. مادر بزرگ هام و عمه هام و پدرم دیابت دارن البته نه خیلی شدید و دردسر ساز ولی قرص میخورن و مراقب رژیم غذاییشون هستن. یکی از عمه هام مرتب ورزش میکنه و بابامم هر وقت فرصتش پیش میاد میره میدوئه یا دوچرخه سواری میکنه.

این وسط من یک عدد قاتل شیرینی جات هستم که تحرکی هم ندارم :|

مخصوصا وقتی نوتلا و نون تست تو خونه باشه دیگه تمومه..


حالا خونواده نگران دیابت گرفتن من هستن ولی خودم برام مهم نیست. اگه دیابت هم داشته باشم بازم شیرینی جاتمو ول نمیکنم!! والا کلا یه ذره قراره زندگی کنم اونم چه زندگی زیبایی!!! حالا بیام همین یه ذره چیزایی رو که دوسشون دارم و برام موندن هم کنار بذارم!! خب بمیرم بهتره که..


حالا دیشب بابا برای جلوگیری از نوتلا خوردن من برگشته میگه تو اگه دیابت بگیری، من گردن خودمو میزنم!!!

خو آخه چرا پدر من؟؟؟ این دیگه چه روشیه؟؟؟ :||

منم گفتم نیازی نیست تو گردنتو بزنی. من اگه یه روزی دیابت بگیرم و مجبور شم شیرینی نخورم، خودم گردن خودمو میزنم و خلاص :)))

پدر و مادر بودن سخت ترین و مزخرف ترین کار دنیاست.

واقعا خوشحالم که مجردم و خداروشکر همسر و بچه ای در کار نیست.

زندگی کردن تو این دنیا به اندازه کافی و حتی بیشتر از اندازه کافی سخت و ترسناک هست. دیگه اگه ازدواج کرده باشی و مادر یا پدر هم باشی واقعا رنج آوره.


امیدوارم قبل از اینکه مجبور به ازدواج بشم، بمیرم.

اگه خدا و بهشت و جهنمی باشه، مطمئنا جای من جهنمه. پس چه بهتر زودتر و قبل از اینکه بیشتر عذاب بکشم و گناهام بیشتر از این بشن، بساطمو از این دنیا جمع کنم و گم و گور شم. حالم از این دنیا بهم میخوره.

خوابم میاد :(

کاش آدما هم میتونستن به خواب زمستونی برن. چقدر لذت بخش میشد!!