کاملا هیچی

هر چی بیشتر به خودم نگاه میکنم، بیشتر میفهمم هیچی نیستم.


اراده و تحمل صفر

میزان آگاهی و مطالعه و درنتیجه بلوغ فکری داغون

هیچ دوستی که اونقدر باهاش راحت و صمیمی باشم که بشه اسمشو واقعا دوست گذاشت، دیگه تو زندگیم نیست

هیکل و تغذیه و ورزش افتضاح

سلامت روحی ناقص

تو هیچ هنری حرفه ای نیستم

تحصیلات که دیگه نگم..


احساس میکنم این چند سال اخیر به شدت پسرفت داشتم (بخصوص از نظر شخصیتی). همینه که الان وضعم اینه. نسبت به هم سن و سال هام به شدت عقبم. اصلا اون هیچی.. نسبت به خودم، به چیزی که الان باید میبودم و نیستم خیلی عقبم. سال هایی رو هدر دادم که هیچوقت جبران نمیشه.


منی که یه سال زود وارد مدرسه شدم و تو همه پایه های تحصیلی یه سال از دوستام کوچیک تر بودم، حالا اگه دوباره پام به دانشگاه باز شه حداقل 3 سال از خیلیا بزرگترم!! اصلا نمیتونم باهاشون ارتباط خوبی برقرار کنم. نه اینکه کلا نتونم ولی با هیچکدوم نمیتونم خیلی صمیمی شم. با همین سه چهار سال اختلاف سنی، انگار از دنیاهای متفاوتی اومدیم!! نمیدونم من خیلی عقبم یا بقیه خیلی عجیب شدن..


خلاصه که تو این 21 سال سنی که گذروندم اونقدر بی عرضه بودم که به هیچی نرسیدم.


دیگه مگه چقدر عمر مفید دارم. تا بخوام یه تکونی بخورم و به اون چیزی که دوست دارم برسم احتمالا 35-40 سالمه!!! دیگه اون موقع به چه دردی میخوره؟!!

چقدر من از زیست، شیمی و دینی کنکور حالم بهم میخوره.

یعنی مزخرف تر از این درسا بین درسای کنکور وجود نداره