دارم از خستگی ترک میخورم.

اپیزود 35 پادکست چنل بی: دست

یه بیمار آمریکایی که خیلی ناگهانی وضعیت سلامتیش بهم میریزه

یه جراح ایرانی که وقتی عکسشو دیدم باورم نمیشد چنین توانایی ای داشته باشه

یه جراحی ظرییییف و فوق العاده 17 ساعته!!!

تمام مدتی که پادکستو گوش میدادم و عکسا و ویدیو ها رو میدیدم، جریان آدرنالینو تو خونم حس میکردم. هنوزم ضربان قلبم بالاست.

واقعا فکر نمیکردم چنین ماجرایی رو جایی جز توی فیلما بشه دید. چه آدمایی رو همین کره زمین وجود دارن و چه داستان هایی اتفاق میفته.



+ اگه خواستین عکسا و فیلما رو ببینین، یه هشداری همینجا بدم که ممکنه بعضیاشون براتون آزاردهنده باشن (بافت مرده دست و قطع شدگی عضو و اینجور چیزاست). ولی خود پادکست اوکیه.

شب دم کرده ناراحتیه. صدای جیرجیرکا هم میاد. خیلی وقت بود صداشونو نشنیده بودم. اون مامانه هم انگار بالاخره بچه بیچارشو ول کرد.

یکی ته بن بستمون داره به بچش دیکته میگه و باهاش ریاضی تمرین میکنه. من اگه جای این بچه باشم قطعا ترک تحصیل میکنم. از بس مامانه داره با عصبانیت و داااد و بیداد باهاش کار میکنه. از فاصله به این زیادی تک تک کلمات مامانه رو میشه فهمید ولی صدای بچه درنمیاد ://

قرار بود بهار بشه، چرا یهو افتادیم تو تابستون؟! :|