فردا مامان و بابا دارن میان پیشم. امروز بعد کلاس رفتم بیرون واسه بابا کادو و شیرینی بگیرم. اینقدرررر شلوغ بود که گیج شده بودم. همه جا به شکل مسخره ای پر از چیزای قرمز واسه ولنتاین بود. چیزای عادی و دم دستی، کادوهای تکراری بدون اینکه ذره ای فکر و خلاقیت پشتشون باشه، خرس هایی که از هیکل من بزرگتر بودن!، خلاصه هر کی یه گوشه داشت عشق میفروخت!! با خودم فکر میکردم ملت چطوری روشون میشه این چیزا رو تو خیابون دستشون بگیرن؟! شایدم طبیعیه و من اشتباه فکر میکنم ولی به هر حال خیلی وضعیت مسخره ای به نظر میرسید. اگه میخواین هدیه بدین صرفا از روی اینستا کپی کاری نکنین دوستان

این وسط من گیج و سردرگم فقط دعا میکردم قبل اینکه یه ماشینی بهم بزنه و لهم کنه، کارامو بکنم و برگردم خونه. شیرینی سرا بیشتر شبیه میدون جنگ بود. حقیقتا تا حالا این شکلی خرید نکرده بودم. ولی از نتیجه راضیم

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد