همین جوری پراکنده میگم:
+ بالاخره پنجشنبه لپ تاپم به دستم رسید :))
+ برای اولین بار اومدم آرایشگاه که موهامو رنگ کنم البته هایلایت. به من گفتن ۹ صبح پاشو بیا ولی تا الان که ۹:۳۴ هست هنوز آرایشگر نیومده و فقط شاگرداش هستن. من همینطوری منتظر نشستم ://
+ پنجشنبه جشن عقد نزدیک ترین و دوست داشتنی ترین فامیلمه، دخترعمم :)) خیلی براش خوشحالم چون خودش خیلی خوشحاله. ولی خریدها دهن سرویس کنه! دو سه باره فقط واسه خریدن یه نیم ست گردنبند و گوشواره بیرون رفتم. دیگه امروز گفتم اگه کارم آرایشگاه زود تموم شد(که واقعا بعید میدونم!) برم بخرمش اینخریدا تموم شن.
+ واقعا خداروشکر که خیلی اهل آرایشگاه نیستم وگرنه حتما خل میشدم :)
+ از شاگردش میپرسم کی میان؟
میگه میان!
میگم خیلی طول میکشه؟۴۰ دقیقست منتظرم.
میگه یه کاری داشتن میان!
ساعت ۹:۴۵ هست. خدایا شکرت!!!