این آخر هفته تنهای تنهام.
دوستم امروز ظهر برگشت خونه و جمعه غروب یا شنبه برمیگرده خوابگاه.
هم اتاقی مزاحم هم خداروشکر امروز غروب شرشو کم کرد البته بعد از یه بحث کوچولو که امروز صبح من و دوستم باهاش داشتیم :) بیشتر بین دوستم و اون بود. الانم که خداروشکر رفته و انشاءالله حالا حالا ها چشممون بهش نمیفته :))
تقریبا طبقه خالی شده. شاید کلا 4-5 نفریم که احتمالا اون 3-4 تا هم فردا میرن و من تو کل طبقه تنها میشم. یکم خوفناکه ولی در کل حس آزادی دارم بخصوص که این دختره رفته. خیییلی خوبهههه
چی کارا کردی تو ازادی اعتراف کن دایی
هیچی دایی
فیلم دیدم و سیگار کشیدم و غذا خوردم. یکمم خوابیدم و درس خوندم :/
مثل همیشه بود فقط این بار تنها.
چه خوب دایی ...از ازادیت نهایت استفاده کن
آزادی تموم شد دایی ولی خوب بود
فک کنم شما هم باید یواش یواش بری خونه هااا
ما که دلمون میخواد بریم خونه. استادا از بس دوستمون دارن ولمون نمیکنن. هی میگن تو رو خدا بمونین