ادامه آخر هفته

خب گفته بودم که این آخر هفته قسمت های بدی هم داشت که بعدا میگم.

ولی الان که دارم اون لحظه ها رو مرور میکنم میبینم چیز خاصی واسه نوشتن نداره.

یکی از بخش های بدش که مربوط میشه به یه مشکل خونوادگی البته خونواده دوستم. همون دوستم که آخرهفته مهمونش بودم. خب چون یه مسئله شخصی مربوط به اونه شاید درست نباشه اینجا بنویسم. ولی همون مسئله به شدت این دخترو بهم ریخت. از جمعه بعدازظهر که برگشتیم تا شب خودشو با سیگار خفه کرد و مطمئنم اگه شرایط م*ش*ر*و*ب رو داشت حتما اونم میخورد!

خب منم غروب جمعه حال خوشی نداشتم. این شد که شب 2 نخو با دوستم همراه شدم. دقیقا شبیه بچه یتیم ها شده بودیم. باید وضعمونو میدیدین!!

از شنبه تا الانم که کلا به بد و بیراه گفتن به زندگی داره میگذره!! فکر نکنم چیز خوشایندی واسه گفتن داشته باشه.

 

حالا این چیزا به کنار.. درسته بد و بیراه به زندگی ادامه داره ولی الان تو همین لحظه که دارم این کلماتو تایپ میکنم حالم بد نیست. حتی شایدم خوبه. به هیچی فکر نمیکنم. ذهنمو آزاد گذاشتم که یه نفسی تازه کنه.

بیخیال :))

نظرات 3 + ارسال نظر
Padideh جمعه 20 اسفند 1395 ساعت 15:37 http://majidpadideh.blogsky.com

همین کلمه بیخیالی اگه تو زندگیمون نباشه خیلی خیلی زود میپکیم
بیخیال حال خوب و عشق است

دقیقا و من الان کاملا تو حالت بیخیالی سیر میکنم :)

محمود سه‌شنبه 17 اسفند 1395 ساعت 22:28

take it easy

الان دقیقا در حال اجرای این جملم!

379 سه‌شنبه 17 اسفند 1395 ساعت 22:23 http://nazdikeghiam.mihanblog.com

اللهم عجل لولیک الفرج

:|

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد