مزاحم

اینکه من الان 3 ساعته واقعا به سیگار نیاز دارم ولی سیگارم تموم شده و طی یه حرکت مثلا عاقلانه دیگه نخریدم و از طرفی یه موجود مزاحم تو اتاقمون هست که نمیشه به دهنش اعتماد کرد و جلوش سیگار کشید بسیار حس گندیه


و البته چنان زهر چشمی دارم ازش میگیرم که یاد بگیره وقتی واسه انتخاب یه اتاق میاد و میبینه آدمای اون اتاق از اومدنش خوشحال نیستن، همون اول دمشو بذاره رو کولش و بره.

هم اتاقیم و بچه های اتاق کناری از برخوردی که از دیروز تا حالا باهاش داشتیم یکم دچار عذاب وجدان شدن!!

ولی من هیچ حسی ندارم. بعد از این چند سالی که گذشت حاضر نیستم دیگه واسه هر کسی بیخود دل بسوزونم. این آدمی که من میبینم نباید بهش رو داد و از همون اول باید بهش فهموند چی به چیه وگرنه بعدا دیگه نمیشه جمعش کرد.

دارم میبینم کاملا تنهاست و این تو خوابگاه غیر طبیعیه مگر اینکه رفتارت مشکلی داشته باشه.


همون اول که اومد براش توضیح دادیم تو اتاق وضعیت چطوریه و هر کسی چه وظیفه ای داره.

امروز تمیز کردن اتاق با من و دوستم بود. ما ظهر تمیز کردیم ولی غروب که داشتم تو اتاق راه میرفتم دیدم جلوی در دوباره کثیف شده!! دوستم کلا  زیاد به این چیزا حواسش نیست ولی من چرا تا حدودی.

حدس زدم کار اونه. چون ورودی در اتاقمون طوریه که اگه حواست نباشه پاتو کجا میذاری کثیفی بیرون در میاد تو اتاق.

گفتم بذار یه وقتی که هم اون هم دوستم تو اتاق هستن بپرسم کار کیه.

آخر شب که دوتاشون بودن اول از دوستم پرسیدم و گفت نه. بعد از اون پرسیدم و گفت آره آخه جلوی در فضاش ناجوره. گفتم مسئله ای نیست ما تازه ظهر اتاقو تمیز کردیم، الان یه لحظه خودت تمیز کن (خبر داشتم تو تمیز کردن اتاق تنبله واسه همین این کارو کردم که بدونه اینجا اتاق قبلی نیست و ما هم هم اتاقی های قبلیش نیستیم)

موقع تمیز کردن گفت من الان اینجا رو تمیز میکنم ولی تقصیر من نیست اینجا رو هر کاری کنین بازم کثیف میشه(یه جورایی داشت از تمیز کردن های بعدی در میرفت). گفتم ولی تا دیروز که اینطور نمیشد. چیز خاصی نیست همه ما اوایل که اومده بودیم تو اتاق با ورودی در مشکل داشتیم کم کم یاد گرفتیم کجا پامونو بذاریم که اتاق کثیف نشه. تو هم کم کم یاد میگیری.


من اصلا آدمی نیستم که سختگیر باشم یا بخوام به کسی بخصوص تازه وارد زور بگم و اصلا این کار درست نیست. به هر حال همه هم اتاقی هستیم.

حتی خیلی وقتا کارها رو انجام میدم یا تو کارای دوستام کمکشون میکنم بدون اینکه خودشون بخوان. ولی واسه آدمی که ارزششو داشته باشه و بیخود پررو نشه که این دختر به نظر نمیرسه از این مدل آدما باشه.

روابطمون باهاش عادیه. نه بدیم و نه صمیمی. این بهترین راهه برای اینکه مشکلی پیش نیاد.


اینطور که از دیگران فهمیدم دوست پسر داره و جمعه به جمعه میره دیدنش. اگه بدونین چقدر دعا میکنم رابطش با پسره بهم نخوره که حداقل جمعه ها از دستش خلاص شیم. خداروشکر واسه عید خیلی زود میخواد بره اگه کلاساشو بتونه بپیچونه که امیدوارم بتونه. بماند که بساط م*ش*ر*و*ب شنبه غروبمونو بهم زدالبته من که دیگه نمیخواستم بخورم. یه نوشیدنی معمولی میخوردم ولی کلا بساط دورهمی بهم خورد دیگه.


حالا فکر نکنین من چه آدم بداخلاق و سنگدلی هستما.. نه والا اصلا اینطور نیست. اتفاقا واقعا آدم سازگاری ام تو فضاهای جمعی ولی این دختر بحثش فرق میکنه. یه ترم هم هیچکسو از تنهایی نمیکشه. ترم بعد میره تو یه اتاق جدید با اونا صمیمی میشه.


این یه مورد از چیزایی بود که از دیروز تا حالا پیش اومد.

البته موقع خواب یا درس خوندن یا یه سری چیزای دیگه مراعاتشو میکنیم. ما نمیخوایم از قصد اذیتش کنیم. فقط چون فهمیدیم بی مسئولیته و اگه باهاش صمیمی شی دیگه نمیتونی کاریش کنی داریم یکم سخت میگیرم و روابطمون کاملا عادی و کنترل شدست. به نفع خودشه که مسئولیت پذیر باشه و حد و حدود خودشو بدونه. وگرنه 4 سال تو خوابگاه هی باید از این اتاق به اون اتاق بره و مدام تنها باشه.

نظرات 11 + ارسال نظر
نسیم یکشنبه 1 اسفند 1395 ساعت 02:50 http://www.kharnebesht.blogsky.com

خخخ از شرای خوابگاهید پس
آره بابا پشت ارشدم
زیست قشنگه دوس دارم موفق باشی
منم چندبار وسوسه شدم برم دنبال ریتالین ولی خب...

نه والا آسه میریم آسه میایم کسی به ما شک نکنه
موفق باشی عزیزم
آره زیست قشنگ و هیجان انگیزه. مرسی
ریتالین نخور. هم وابستگی میاره هم بعد از استفاده مکرر اگه بخوای کنار بذاری سخته و سردرد های بدی میاره.

a man شنبه 30 بهمن 1395 ساعت 23:56 http://thinkasaman.mihanblog.com/

سیگار نکککش

نمیکشم.. فقط گاهی اونم تو حال و هوای خاص

Padideh شنبه 30 بهمن 1395 ساعت 07:31 http://majidpadideh.blogsky.com

بهت نمیا سخت گیر باشی .
زیاد اذیتش نکن بیچاررو فک کنم دیگه بسشه باو

اذیتش نمیکنم. اصلا کاری به کارش ندارم اون واسه خودشه، ما هم واسه خودمون مگراینکه تو کارای اتاق همکاری نکنه :)

Padideh جمعه 29 بهمن 1395 ساعت 21:36 http://majidpadideh.blogsky.com

این حرفا رو ولش کن
ولی اصلا بهت نمیاد

چی بهم نمیاد؟؟

میلاد جمعه 29 بهمن 1395 ساعت 17:10 http://www.milad1986.blogfa.com

کاری به اون بنده خدا ندارم که رابطه شخصیتون و خودتون مختارید . اما واسه چه چیزهایی غصه می خوره !!!‌نکشیدن سیگار و نخوردن مشروب . اوووو . اینقدر فضا پیش بیاد حالا که هم مشروبتو بخوری و هم سیگارتو بکشی . بابا تا آخر عمر خیلی وقت داریم ما .......

غصه نمیخورم ولی آدم تو یه لحظه هوس میکنه سیگار بکشه یا مشروب بخوره بعد میبینه مزاحم تو اتاقه و این مزاحم فعلا رفتنی نیست، خب اعصابش بهم میریزه دیگه.
آخر عمر چه زمانیه؟ شاید همین فردا.. پس باید از هر لحظه استفاده کرد که فعلا ما نمیتونم

محمود جمعه 29 بهمن 1395 ساعت 03:44

امیدوارم همیشه دلتون شاد باشه و خیلی خوبه که گیتار می نوازید همی ... زمان جوونی عاشق ژنتیک بودم و دانشگاه ازاد کرمان زیست سلولی مولکولی هم قبول شدم ولی قسمت نشد برم یعنی دانشگاه ملی قبول شدم و رفتم رشته دیگه .. اگه هیلسانگ رو گوش دادین آمد اما با صدای بنان رو گوش بدید هر چند بعید می دونم سنتی مورد علاقتون باشه ...

ممنونم ازتون. انشاءالله شما هم همیشه سلامت و در آرامش باشین.
بله موسیقی رو خیلی دوست دارم و بین سازها گیتار اولویت داشت. حالا امیدوارم به بعدی ها هم برسم.
ژنتیک خیلی شیرینه. تو هر رشته ای که تحصیل کردین موفق باشین.
هیلسانگ رو دارم گوش میدم و تا الان که خیلی تاثیرگذار بوده.
اتفاقا اهل سنتی هستم ولی بستگی داره چی باشه. دانلود میکنم. ممنونم :)

محمود جمعه 29 بهمن 1395 ساعت 03:34

خب برای اینکه اگه بوی سیگار تو خونه بمونه خیلی بوی بدی میده مخصوصا وقتی از بیرون میام خونه بعدشم هیچکس نمی دونه سیگار می کشم ... ولی کلن یاد زمان دانشجویی بخیر ... نمی خوام بگم قدرشو بدونین بلکه می خوام بگم حال کنین ... در ضمن یه ساز وقت بذار یادبگیر که مثل من که به این سن رسیدی حسرت نخوری .. حالا می خوام پستاتو بخونم ولی خدایی طولانین :) .. رشته چی می خونین اگه جسارت نباشه

دوران دانشجویی خیلی خوبه بخصوص کارشناسی واقعا خوش میگذره و ما هم سعی میکنیم خوش بگذرونیم.
به گیتار دستی دارم تا حدودی و اگه بشه میخوام اینجا ادامه بدم.
بله پست هام همیشه طولانی میشن :)
زیست شناسی سلولی و مولکولی

محمود جمعه 29 بهمن 1395 ساعت 03:21

عجب ادم زود قضاوت کنی هستی دختر .. من زمانی که تاتیتی می کردی دانشجو بودم و اون موقع ها لب هم به سیگار نمی زدم از طرفی هیچ وقت خوابگاه نبودم .. من سالهاست تنها می زییم ... بعدشم مواد کشیدن کار احمقهاست و البته سیگار کشیدن هم کار دیوونه هاست .

نه والا زود قضاوت نمیکنم. آخه ما از خوابگاه پسرا خبر داریم که کلا راحتترن و مواد هم میکشن.
هم مواد هم سیگار، کشیدنشون کار درستی نیست. بخصوص مواد. ولی گاهی سیگارو نمیشه کاریش کرد! درواقع حال و هوا رو نمیشه کاریش کرد!
شما که تنها زندگی میکنین دیگه چه مشکلی با سیگار کشیدن دارین که میگین باید برم دم پاسیو بکشم؟!

محمود جمعه 29 بهمن 1395 ساعت 03:18

هیییی رئیس رها کن این حرفا رو .. اینکه قانون باید توسط همه اجرا بشه درسته و حق شماست که بخواهین ازش ولی اینکه تنهاست چون با همه مشکل داره خیلی بی ربطه ... بعدشم باعث شدی یه پرتغال بخورم که بتونم یه سیگار بکشم ... بعدشم اهنگ i surrender از گروه hillsong رو گوش کن

رییس، من؟!! :D
والا من اصلا سختگیر نیستم. این دختر خودش یه جوریه. ما هم مجبوریم.
نه اینکه با همه مشکل داشته باشه ولی با 4 نفر اتاق قبلی اصلا نتونسته کنار بیاد. از طرفی واسه بیرون رفتناش هیچ کسو نداره بین بچه های خوابگاه یا کلاس. خب عجیبه دیگه!
سیگار خوش به حالتون :(
چشم گوش میدم.

محمود جمعه 29 بهمن 1395 ساعت 03:01

من فیلتر پلاس دارم ولی باید برم دم پاسیو بکشم و اینکار سختیه از طرفی چای هم حالش ندارم دم کنم از طرفی چای پریشب دم کرده بودم تموم شده .. شایدم رفتم کشیدم ولی کلن بذار بقیه پستت رو بخونم

خوابگاه پسرا که کلا مشکلی نداره. مواد هم میکشن!!

نسیم جمعه 29 بهمن 1395 ساعت 03:01 http://www.kharnebesht.blogsky.com

مشروب و سیگار تو خوابگاه؟؟؟؟سرپرستی شب گشت نمی زنه؟بوش تابلو میشه که... خوابگاه ما بچه ها دو بار قلیون کشیدن به گاه رفتن.البته ارشدامونم شیشه و ریتالین....کدوم دانشگاهی؟چی می خونی؟

نه مشروب که اصلا بوش نمیپیچه. واسه سیگار هم در بالکنو باز میذاریم. ما ته راهروییم و خداروشکر سرپرستی اصلا تو بلوک ما نیست. گشت شبانه هم در کار نیست.
سیگار منع قانونی نداره ولی اگه تو ملا عام بکشی یا یکی از بچه ها اعتراض کنه شر میشه. مشروبم قایم میکنیم کسی نمیفهمه.
قلیون تا حالا نداشتیم ولی قلیون خیلی دود و بو داره.
ریتالین زیاد شنیدم حتی دوران کنکور میخواستم بخورم.
دانشگاهو بیخیال
زیست شناسی سلولی و مولکولی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد