دلم میخواد از همه مدل های ماگ های دنیا یه دونه داشته باشم. پتانسیلشو دارم کلکسیونرش بشم.

گاهی وقتا سوالای کثیفی به ذهنم میرسه. خیلی کثیف و گاها خیلی دارک. دلمم میخواد از طرف مقابل بپرسم ولی حس میکنم شدیدا تجاوز به حریم شخصیشه و حتی شاید روح و روانشو آزار بده. درنتیجه خفه میشم.

واسه این ۲_۳ روز تعطیلات مهمون دعوت کردم، غروب رسید پیشم. داشتیم راجب مسائل خاک بر سری حرف میزدیم، یادم افتاد یه چیزایی از رابطه قبلی دارم هنوز. رفتم آوردم دیدم همچین چیزای بدیم نیستن. حقیقتا یه عدد آلت تناسلی مردانه(البته همراه با بدن) بعضی وقتا تو زندگیم کمه از جمله امشب

یه سری کارا هستن که خیلی دوست دارم تجربه کنم. حالا ایشالله با پارتنر جدید امتحانشون میکنم D:

میدونین چی عجیبه؟ اینکه وقتی اولین بار با کسی احوال پرسی میکنین، نمیدونین ۲ سال بعد قراره با ضربات چاقو به طور عمدی کشته بشه.

بعضی از مریضا رو دلم میخواد محکممم بغل کنم از بس که دوست داشتنی ان.