-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 27 آبان 1400 04:39
بیاین به نکته مثبت ماجرا فکر کنیم: همه درد و غمام یادم رفته یعنی یه طوری الان ذهنم درگیر این شده که آیا ممکنه بخاطر اسمم! تا آخر عمر تو این خراب شده زندونی شم و همه رویاها و تلاشام به باد بره، که اصلا دیگه هیچ چیزی برام مهم نیست. فقط برام مهمه که این قضیه حل بشه و همه تمرکزم رو همینه فقط. بابا من دارم خودمو پاره میکنم...
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 27 آبان 1400 04:23
باز خوبه از الان فهمیدم. فردا شروع میکنم پیگیری میکنم ببینم قضیه چقدر جدیه؟ تهش اینه اسممو تو شناسنامه و همه مدارکم تغییر بدم دیگه. قطعا اگه مشکل ساز باشه تغییر میدم. اه چرا صبح نمیشه؟ از استرس همه بدنم یخ کرده. خواب به چشمام نمیاد -_-
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 27 آبان 1400 03:59
دارم چک میکنم ببینم میشه دیکته اسمو تو پاسپورت تغییر داد؟ انگار نمیشه. هر دیکته ای که بار اول باهاش پاسپورت گرفتی دیگه تا آخر همونه مگه اینکه بری کلا اسمتو تو شناسنامه عوض کنی. این چه قانون مسخره ایه؟ واقعا خواب از چشمای من گرفته شد الان.
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 27 آبان 1400 03:44
شاید باورتون نشه ولی من همین الان فهمیدم بخاطر اسمم (اسم واقعیم) ممکنه بهم پذیرش و ویزا ندن :|||||| اسم من وقتی به انگلیسی نوشته میشه شبیه یکی از شخصیت های تندروی سیاسی میشه و من اصلاااا تا حالا به این موضوع دقت نکرده بودم. واقعا فکر نمیکردم صرفا از روی اسم آدمو ریجکت کنن. وات د فاک؟ حالا من کلا باید ایمیلم و...
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 27 آبان 1400 02:41
واقعا اینکه هیچکدوم از اطرافیانم فضای فکری منو درک نمیکنن علتش چیه؟ فکر نمیکنم اونقدرا هم افکار من عجیب باشه :|
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 26 آبان 1400 23:09
وقتی هیچی جواب نمیده، از خونه خارج شین
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 26 آبان 1400 20:49
واقعیتش اینه که سیگار دیگه جوابگو نیست. نمیدونم چرا بدنم پس میزنه -_-
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 24 آبان 1400 22:48
من اصلا اون آدم با حوصله و مهربون قبلی نیستم. حداقل حالا حالا ها نمیخوام باشم. تا وقتی که یکی بیاد که مطمئن باشم لیاقت داره. با اینکه این جدیده آدم خوب و مناسبیه ولی آستانه تحمل من به شدت پایین اومده و با کوچیکترین رفتار مشکوکی، شدیدا واکنش نشون میدم. درنتیجه به یه ورمی عزیزم :)
-
خلاف مسیر جریان آب یا هم رنگ جماعت؟
دوشنبه 24 آبان 1400 20:43
یکی از دوستام یکی دو روز پیش تو پیجش استوری گذاشت و پرسید اگه ازدواج کردین، آیا از ازدواجتون راضی هستین؟ خوبی و بدیشو بگین. پیجش 8-9 هزار نفری فالوئر داره. با خوندن جوابا وحشت کردم واقعا. من در مجموع موافق ازدواج نیستم و به نظرم جواب نمیده بخصوص تو زندگی های امروزی ولی بازم این حجم از نارضایتی منو ترسوند. از کسی که...
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 24 آبان 1400 18:41
یعنی این سگایی که من تو اینستا میبینم، باور کنین دلم میخواد جای اینا باشم. اونطوری خوشبخت ترم قطعا D:
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 24 آبان 1400 17:52
میتونم همین الان از شدت خستگی دریده بشم :/
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 24 آبان 1400 14:15
چند وقت پیش بابا به شوخی بهم گفت: من نمیدونم از دست تو چی کار کنم (منظورش بلند پروازی هام بود). من در جوابش جدی گفتم: خودمم یه وقتایی نمیدونم از دست خودم چی کار کنم. واقعا چرا من نمیتونم بشینم سر جام؟ یکم زندگی آروم داشته باشم. حتما باید یه کار و استرسی واسه خودم درست کنم. بعد آدم مضطربی هم هستم. تازه الان خیلی شل تر...
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 24 آبان 1400 11:58
چطور یه آدم میتونه تو تکست و تماس اینقد خوب باشه ولی تو دیت به دل نشینه؟ فکر کنم دیت اولمون خیلی یهویی و بی برنامه بود.
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 24 آبان 1400 02:30
حقیقتا امروز از صبحش تا همین چند ساعت پیش که اومدم پیش دوستم، روز پر استرس و پر فشاری بود. پام رسید به خونه دوستم اینقد سیگار کشیدم تا مغزم از حالت قفل و پنیک شده دراومد. الانم دلم قرص خواب آور میخواد و یه خواب طولانی بی دغدغه. ولی نه قرصشو دارم و نه وقت یه خواب طولانی :((( برای اولین بار با رضایت خاطر برای خواب موندم...
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 23 آبان 1400 23:00
چقدر بده بری دیت، طرف از تو خیلی خوشش بیاد ولی خودش به دل تو نشینه. حالا من چطوری به این بنده خدا بگم حال نکردم؟ کاش اینقد واکنش خوب نشون نمیداد -_-
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 22 آبان 1400 21:18
مشاور خوب گلی ست از گل های بهشت :))
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 20 آبان 1400 11:14
من یه مشکلی پیدا کردم به اسم گذر سریع زمان. اصلا نمیفهمم چطوری روزام میگذره؟ کی روز میشه؟ کی شب میشه؟ به شکل مداوم یه حس دوندگی دارم. با اینکه نگاه میکنم میبینم کار زیادیم نکردم در نهایت :/
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 20 آبان 1400 00:48
چقدر بعضی اوقات دروغ گفتن سخته :| اصلا معذبم الان -_-
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 18 آبان 1400 00:54
یعنی دوستام یه جوری حسودی میکنن که اگه یکی رو بوسیدم باید بقیه رو هم ببوسم. الان یکی یکی دارن استوریمو ریپلای میکنن فحش میدن. خیلی دوسشون دارم خدایی
-
درد دل
دوشنبه 17 آبان 1400 10:09
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 16 آبان 1400 18:47
اینقد کار گوشیم طولانی شد و مجبور شدم هی به موبایل فروشی زنگ بزنم و برم و بیام که امروز موقع ثبت شمارم تو سیستم، مثل اینکه جناب فروشنده شمارمو تو گوشی خودشونم ثبت کردن! بالاخره گوشیمو گرفتم و اومدم خونه دیدم تل پیام داده که راضی هستین و فلان؟ واقعیتش پسره هم خوش قیافست هم خوش هیکل و ورزشکار ولی متاسفانه خوش مغز نیست....
-
زن، مفهومی متروک شده
یکشنبه 16 آبان 1400 12:48
واقعا عجیبه که تو این مملکت برای زن هیچ موجودیت مستقلی قائل نیستن. ما شکر خدا همیشه جزو اموال آقایونیم. شاید به شکل جزئی مثلا در سطح خونواده اینطور نباشه و متناسب با فرهنگ هر خونواده ای شرایط زنان یکم متفاوت باشه با همدیگه (یکی یکم مستقل تر، یکی یکم وابسته تر) ولی در سطح کلان ما کاملا با مردان تعریف میشیم. حالا مشکل...
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 15 آبان 1400 19:01
غروب چشمامو باز کردم و با فورانی از احساسات روبرو شدم :/ گوشیمو که عوض کردم اپی که واسه تاریخ پریود داشتم هم مجبور شدم از اول نصب کنم و الان نمیدونم دقیقا کی باید پریود شم ولی این شدت از دلگیری و بغض بدون اینکه اتفاقی افتاده باشه، طبیعتا بخاطر پریوده. به زور از تخت جدا شدم مستقیم رفتم تو حموم یه دوش بگیرم بهتر شم....
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 15 آبان 1400 12:49
نشستم تو ماشین برم پیش خونوادم. یه پیرزن و پیرمرد هم اومدن الان نشستن. عین مامان بزرگ و بابابزرگم هستن. خیلی دوست داشتنین. اوخیییی دلم واسه مامان بزرگ و بابا بزرگم تنگ شد :( + خوداااا دارن زیر لب آیه میخونن واسه راه افتادن. خیلی دلنشین طور هم به راننده گفتن ماسکتو بزن :))) + وای دلم میخواد بغلشون کنم فشارشون بدم.
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 14 آبان 1400 22:34
از یه عده هم باید پرسید چرا با فوضولی کردناتون زندگی بقیه رو پیچیده میکنین؟ سرتون تو کون خودتون باشه خب.
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 14 آبان 1400 19:50
قشنگ تر از لهجه جنوبی هم داریم؟ چقدررر آهنگاشون دلنشینه :))
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 14 آبان 1400 01:33
- امروز بافت موهامو باز کردم و یه فر خوشگلی افتاده بود تو موهام که منو به این نتیجه رسوند که باید گهگاهی موهامو فر کنم. - با این سطح انرژی، من الان خوابم نمیبره و فردا واسه پیاده روی دیرم میشه. وقتی صبح به فحش متوصل شدم حالیم میشه که این موقع شب باید آروم بگیرم (متولد بی جنبه دیده بودین تا حالا؟)
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 14 آبان 1400 01:07
یعنی یه جووووری حالم خوبه و پر از انرژی و حس خوبم که تو تختم درازکش دارم قر میدم بماند که کلی هم امروز دوستمو انگولک کردم. از اون روزای هایپر اکتیوم بود خلاصه خدایا اگه وجود داری، بیا و این دفعه از دماغم درنیار این حال خوشو
-
کامنت منتخب
جمعه 14 آبان 1400 00:49
و قشنگ ترین لحظه امروز میدونین کدوم بود؟ اونجا که استاد فیزیک کنکورم برام کامنت تبریک گذاشت و اینقدر قشنگ منو توصیف کرد که گریه کردم. چطور یه مرد فقط سر کلاسای کنکورش اینقد خوب منو شناخت؟ شاید از چشم بقیه کامنتش خاص نباشه ولی تو چشم من یه چیز دیگست. البته که برام خیلی عزیزتر از صرفا یه استاده. آدم فوق العاده ایه....
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 14 آبان 1400 00:30
امروز گارد دومی هم رسید، اونی که محکم تره و روتین استفادش میکنم. خیلی شیکه، حتی از اونی که طرح داره شیک تره. فکرشو نمیکردم. خلاصه که از انتخابام راضیم و قشنگ بود که اتفاقی روز تولدم رسید.