کم کم دارم استرس میگیرم.
میترسم وسایلم تو چمدونام جا نشه یا اینقد سنگین بشه که دست تنها از پس حمل کردنشون بر نیام. بماند که خود فرودگاه و قطار خیلی بهم استرس میده. امیدوارم گم نشم :/
کم کم دارم میرسم به مرحله هی بستن چمدون و هی وزن کردن. نمیدونم از کجا شروع کنم. واقعا گیج کنندست. میترسم آخرش یه چیز مهمو یادم بره :|
دارم لحظه هایی رو زندگی میکنم که ۴ سال براش رویاپردازی کردم. واقعا قشنگه. یه جوریه که میترسم یهو یه اتفاقی بیفته و همه چی خراب شه.
جواب ویزام اومد :|
تهرانه. تا 2 روز دیگه میرسه دستم. زنگ زدم ببینم نتیجه رو بهم میگن یا نه. گفتن ما نمیدونیم. تو همون بسته ای که به دستتون میرسه نتیجه رو اعلام کردن. 2 روووووز دیگه باید صبر کنم. اه
کاش اصلا خبر نمیدادن نتیجه مشخص شده. یهو میرسید دستم خلاص میشدم. الان من تو این 2 روز چطوری تمرکز کنم؟ -_-
یعنی من همین دیشب خواب دیدم که جواب اومده ولی نفهمیدم مثبته یا منفی. این چه خواب ناقصیه آخه؟ کامل خواب میدیدی دیگه -__-