کاش همه اونطوری که هستیم ما رو بپذیرن حداقل عزیزانمون. اونایی که برامون مهمن و خوشحالیم از خوشحالیشون.
مرسی که بهم ضربه میزنین. ضربه هایی که اصلاانتظارشونو ندارم حداقل از شما. باعث میشین برای تصمیمات آیندم مصمم تر بشم و مطمئن بشم که تصمیمم اشتباه نیست و هر طوری هست به هررر چنگ و دندونی از پسش برمیام.
امروز رفتم دانشگاه ثبت نام کردم.
دانشگاه قشنگیه. از دانشگاه قبلی جدید تر و سرسبز تره. از فضاش خیلی خوشم اومد. رفتار کارمنداشم بهتر بود.
فقط خوابگاهو نتونستم ببینم، دارن تعمیرات انجام میدن.
با یکی دوتا استادم حرف زدیم!
خلاصه که فضا خوب بود و راضی بودم. امیدوارم خوابگاه هم خوب باشه. از شنبه هم کلاسا شروع میشه!!
اینا گفتن 6 ولی 3:30 جوابا رو سایت بود.
علوم تغذیه شهر نزدیک :))
درسته همه میگفتن نهایتش داروسازی یا فیزیوتراپی قبولی ولی علوم تغذیه شد اما من ناراضی نیستم.
از اول به هیچ رشته ای دلخوش نکردم و هیچ انتظاری نداشتم. در نتیجه الان خوشحالم و دارم با نتیجم کیف میکنم.
مامان و بابام خوشبین تر بودن و یکم حالشون گرفته شد.
مهم اینه خودم خوشحالم :))
+ سه شنبه ثبت نامه.. پیش به سوی دانشگاه (محیطی بسیااار مزخرف)
یکشنبه غروب اولین اجرای گروهی و تک نوازیمو داشتم.
چون فقط خانوما میتونستن بیان (مسخرست! تو اجرای خودم، پدرم نمیتونه بیاد!!) تعدادشون زیاد نبود که البته خداروشکر. همون قدری هم که بودن داشتیم از استرس میمردیم
6 تا کار گروهی داشتیم و 2 تا هم تک نوازی داشتم. جمع صمیمانه ای بود و با خنده و شادی تموم شد. تجربه خوبی بود برای اجراهای بعدی و بزرگتر و با ساز های دیگه :))
اگه شهر خیلی نزدیک قبول شم میتونم با همین آموزشگاه ادامه بدم ولی اگه راه دور بشه باز باید برم پیش یه استاد جدید!
+ امروز غروب از ساعت 6 جوابا اعلام میشه. وااااقعا نمیدونم ممکنه نتیجه چی باشه. فقط امیدوارم راه خیلی دور نباشه.
واسه دانشگاه آزاد چند روز دیگه هم باید صبر کنم
کاش زودتر اعلام شه از این بلاتکلیفی دربیام.