-
کسی که دوستش داری یا کسی که دوستت دارد...
شنبه 4 دی 1395 00:15
یادمه وقتی دبیرستانی بودم یکی ازم پرسید: اگه دو نفر لبه یه پرتگاه باشن و تو فقط بتونی یکی رو نجات بدی کدومو انتخاب میکنی؟؟ کسی که دوستت داره یا کسی که دوستش داری؟؟ و من اون موقع جواب دادم: من انتخاب نمیکنم. یا هر دو یا هیچکدوم. بهم گفت: نه اگه مجبور شی یکی رو انتخاب کنی چی؟؟ گفتم: اونی که دوستم داره... اون موقع هیچوقت...
-
من و شکمم
پنجشنبه 2 دی 1395 13:23
دقیقا از پنجشنبه هفته پیش تا امروز که دوباره پنجشنبست وعده های غذایی من به شرح زیر بوده : پنجشنبه ناهار پیتزا و سیب زمینی دوشنبه ناهار پیتزا سه شنبه ناهار پلو و ماهی چهارشنبه صبحانه مربا و کره و چای امروز صبحانه مربا و کره و هات چاکلت تو این 8 روز شام که کلا در کار نبوده و بقیه وعده ها که میبینید چقققدر مفصل بودن!!!...
-
باز هم یاد تو..(1)
سهشنبه 30 آذر 1395 11:08
سر کلاسم و شادمهر تو گوشم میخونه.. یه لحظه متوجه میشم رو عکست موندم و حواسم اینجا نیست.. بازم تو.. + آلبوم جدید شادمهر فوق العادست.. "تجربه کن"
-
انقدر ضعیف نباش
جمعه 26 آذر 1395 16:49
امروز صبح که از خواب بیدار شدم با یادآوری حجم درسایی که رو سرم ریخته اعصابم بهم ریخت و دوباره سرمو بردم زیر پتو. تا یک ساعت بعد از بیدار شدنم، همینطور دراز کشیده بودم و تلگرام و اینستا و وبلاگا رو چک میکردم. هم اتاقیمم همچنان خواب بود!! خیلی استرس داشتم و سعی میکردم خودمو الکی مشغول کنم تا یادم بره چقدردرس دارم و حالم...
-
خوش گذرونی
جمعه 26 آذر 1395 16:40
سلام. الان که دارم مینویسم خداروشکر حالم خوبه. امروز برخلاف پنجشنبه های پیشین صبح ساعت 7 بیدار شدم و البته 7:30 بالاخره بلند شدم. از اینکه حداقل گاهی تو روزای تعطیل نسبتا زود از خواب بیدار شم و در واقع تا لنگ ظهر نخوابم خوشم میاد. اینطوری سرحال ترم و روز مفیدتری هم دارم. از اونجایی که از هفته ای که تو راهه تا پایان...
-
رها
جمعه 26 آذر 1395 16:31
من اینجا رها هستم. اسم مورد علاقم.. میدونی یه جورایی حس آزادی بهم میده. انگار که واقعا رهام.. انگار باورم میشه اسیر زندگی نیستم.. مجبور به زندگی کردن و مجبور به مردن... میترسم از گذشته ای که یقمو گرفته و ول نمیکنه، از حالی که نمیدونم چطور میگذره، از آینده ای که نمیدونم چی پیش میاد و تا کجا ادامه پیدا میکنه.. چه آدمایی...
-
شروعی جدید
جمعه 26 آذر 1395 16:26
بالاخره بعد از یه مدت طولانی کلنجار رفتن که دوباره بیام سراغ وبلاگ نویسی یا نه ، امروز تصمیم گرفتم و برگشتم. قبلا هم وبلاگ مینوشتم هم میخوندم ولی یه مدت کاملا کنار گذاشتم و حالا که برگشتم حس کردم دیگه نه اون وبلاگ و نه اون هویت قبلی رو نمیخوام. ترجیح دادم جدید باشم و ناشناس. پس وبلاگو تغییر دادم و به جای اسم خودم از...