یادتونه گفته بودم واسه رابطم به همون یه ذره امید تا آخرین لحظه چنگ میزنم؟ خب همون یه ذره امید هم از بین رفت و ما رابطمونو تموم کردیم.
فکر کنم دیشب سخت ترین شبی بود که گذروندم و خوشحالم که گذشت و حداقل میدونم بدتر از این نمیشه.
هم حرف زیاد دارم واسه نوشتن و هم حرفم نمیاد. اگه یه روزی حوصله داشتم و نیاز داشتم مینویسم.
یادم باشه هیچ چیز عاشقانه ای نه ببینم نه بشنوم چون فیلم یاد هندوستان میکنه و میدونم که این هندوستان، ره به ترکستان داره..