این دفترم بسته شد.

یادتونه گفته بودم واسه رابطم به همون یه ذره امید تا آخرین لحظه چنگ میزنم؟ خب همون یه ذره امید هم از بین رفت و ما رابطمونو تموم کردیم.

فکر کنم دیشب سخت ترین شبی بود که گذروندم و خوشحالم که گذشت و حداقل میدونم بدتر از این نمیشه.

هم حرف زیاد دارم واسه نوشتن و هم حرفم نمیاد. اگه یه روزی حوصله داشتم و نیاز داشتم مینویسم.

نظرات 1 + ارسال نظر
یک مسافر خسته چهارشنبه 17 شهریور 1400 ساعت 04:58

بهترین کار
همان رها بودن است

آره واقعا
بهترین و کم ضرر ترین کار :)

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد