خب ۲۴ ساعت از واکسن گذشته و بدنم هیچ عوارضی نشون نداده. فقط یکم بازوم درد میکنه. دیشبم یکم نگران بودم بخوابم تو خواب لخته ای چیزی بکنم به رحمت الهی برم بعد گفتم حداقل بعد از خوش گذرونی میمیرم. خیلیم بد نیست ولی دیگه نمردم.

خب واکسنم زدم. حالا نشستم تو یه دستم یخه، تو یه دستم آب

ولی زدنش درد داشت. اسپوتنیک درد نداشت.

باورم نمیشه تو سکوت و آرامش رو تختم دراز کشیدم :)

صدا گوشامو اذیت میکنه و نور چشمامو میزنه. در نظر بگیرین من یه آدم درونگرایی هستم که ۱ سال و نیمه تو قرنطینه کروناست. بعد یهو افتادم بین چندتا آدم که در واقع فقط با یکیشون آشنایی کامل داشتم و بقیه تقریبا غریبه بودن. این آشنای منم که کلا باید صدای آهنگش بالا باشه. حالا حساب کنین چطور یهو بدنم شوکه شده

خب راند دوم غلط هیجان انگیز هم به پایان رسید. البته به اندازه اولی حال نداد ولی بازم خوش گذشت و راضیم :))

ولی دیگه باتریم ته کشیده. تو ۴۸ ساعت گذشته سر جمع فکر کنم ۷_۸ ساعت خوابیدم و رسما دارم پاره میشم. فردا هم احتمالا میرم اون دز دوم لعنتی رو میزنم.

الان فقط دلم یه شکم پر از غذا و یه خواب طولانی میخواد. یه نفرم بی زحمت آرایش منو پاک کنه و واسم مسواک بزنه D:

ساعت ۵ صبح، شهر چهره دیگه ای داره که تا به این سن ندیده بودم. پشمام