یعنی از همه طرف ویسایی به سمت من حواله شده که نمیخوام گوش بدم و جواب بدم و تا جایی که بشه دارم به تاخیر میندازم.
خداروشکر دوتا دوست و رفیق دارم تو این شهر وگرنه حتما دق مرگ میشدم. نجاتم دادن خدایی. امسال که تموم بشه بدجوری دلم واسشون تنگ میشه :((
چقدر تحمل روزای تعطیل سخته. دارم خفه میشم. اه
دلم بغل میخواد. یکی باشه که فقط بغلم کنه. حوصله هیچ چیز دیگه ای رو ندارم. رابطه نمیخوام. یکی رو میخوام که بغلم کنه و گه گاهی هم بریم با هم یه تابی تو شهر بخوریم. در همین حد.. ولی چنین شخصی طبیعتا پیدا نمیشه.