بدجوری دلتنگم امشب. ۴ ساعت دیگه باید پا شم برم دانشگاه ولی خوابم نمیبره. چشمامم از گریه میسوزه. همش تقصیر دوستمه. من سعی میکنم اصلا لا به لای عکسا و فیلمای قدیمی نچرخم. میدونم حالم بد میشه. امشب دوستم هی از دوستای ایرانش عکس و فیلم فرستاد تو گروه و منم هوایی شدم رفتم سراغ خاطرات ایران. نتیجش شد گریه و مغز و روان به فاک رفته ساعت ۳ نصفه شب.