بله صبح بیدار شدم و گوشیمو از حالت پرواز خارج کردم که خبر رسید جاده ها بسته هستن و فعلا اتوبوس حرکت نمیکنه.
بابا رو صدا زدم گفتم با این شماره تماس بگیرین ببینین حداقل شب راه میفته که من فردا صبح برسم کرج؟؟ تماس گرفتن و گفتن که اصلا مشخص نیست کی مسیرها باز میشه که راه بیفتیم!!
و اینطور شد که من اینجا گیر افتادم :|
خیلی اعصابم بهم ریخت هم بخاطر کلاسا هم مهمتر از اون تو انتخاب واحدم یه مشکلی پیش اومده که باید شنبه میرفتم آموزش و حلش میکردم ولی فعلا موندم رو هوا
موقع انتخاب واحد ظرفیت یکی از کلاسا اینقد کم بود که اصلا به تعداد بچه های کلاسمون نبود و تا بیام بردارم پر شد و من گیر افتادم. از طرفی همنیاز با یه درس دیگست که برداشتم و تخصصیه. یعنی حتما باید این ترم بردارمش. کلا این انتخاب واحد از اولش دهنمو سرویس کرد!!
تو گروه پیام دادم که کس دیگه ای هست این مشکل براش پیش اومده باشه که دیدم 3 تا دیگه از بچه ها هم وضع انتخاب واحدشون مثل منه.
زنگ زدم به یکیشون و شرایطمو توضیح دادم. اصلا نمیدونست برای حلش باید چی کار کنه. گفتم کل بچه هایی که مثل ما هستن دور هم جمع شین و برین آموزش نامه بگیرین. فقط من نمیدونم وضعم چی میشه. نامه گرفتین لطفا اسم منم بنویسین.
فعلا قراره دوستم بره دنبالش ولی امیدوارم تو چارتم تداخل ایجاد نشه بخصوص اینکه خودمم اونجا نیستم.
دیرتر زنگ میزنم به یکی دیگه از دوستام. اون چارتمو داره. ببینم اگه میتونه از طرف من با بچه ها بره آموزش ببینه ساعتی که میخوان بهمون کلاس بدن با بقیه کلاسام تداخل نداشته باشه.
اولش کلی حرص خوردم ولی بعدش با خودم گفتم فعلا که کاری نمیشه کرد. باید منتظر بمونم تا جاده باز شه و بازم خداروشکر الان مثل خیلی ها تو جاده گیر نیفتادم. فعلا خوش باشم تا بگذره. با حرص خوردن که مشکلی حل نمیشه
این شد که اومدم اینجا رو آپ کنم.
چهارشنبه یه پست بلند و بالا نوشته بودم ولی آپ نکردم. دیگه الان تکمیلش میکنم و قسمت قسمت میذارم.
میدونی!
مواقعی که همچین اتفاقاتی برای من میفتاد من خوشحال میشدم ، چون بهانه خوبی بود واسه استراحت بیشتر
خوش به حالتون
کاش منم خوشحال میشدم.
اگه مدرسه بود یا دانشگاه هم یکی از روزای معمولی تعطیل میشدیم منم خوشحال میشدم ولی این شرایط بیشتر مضطربم کرد:(