دیروز با یه دختر افغان صحبت میکردم که فعال سیاسیه و وقتی طالبان افغانستانو گرفت از ترس جونش به فرانسه پناهنده شده و بعدشم درخواست داده خونوادشو آورده فرانسه، چون جون اونا هم در خطر بوده.
صحبت از پناهندگی شد. فرانسه خیلی هواشو داشته و واقعا از اینجا راضی بود(باید بگم وضعیت اون که پناهندست از وضعیت ما که مهاجر تحصیلی هستیم، بهتره). بعد کم کم صحبت رسید به ایران و اینکه الان تو چه وضعیتیه. جزئیات حرفامون جالب بود ولی حوصله ندارم همشو بنویسم. میخوام از اونجایی بگم که برای خودم از همش جالب تر بود.
وقتی از شرایط فعلی ایران براش میگفتم یه سوالایی وسطش میپرسید که من واقعا تعجب میکردم. مثلا میگفت وقتی اینقد از حکومتتون ناراضی هستین، چرا رهبرشو پایین نمیکشین؟ یا چرا از داخل خود ایران جایگزین انتخاب نمیکنین برای مرحله گذار؟ یا یه جا ازم پرسید چرا رفراندوم برگزار نمیکنین؟!!! در جواب بهش گفتم میدونی شدت خفقان و ظلم تو ایران در چه حده؟ میدونی دقیقا چه اتفاقاتی داره تو بطن جامعه ما میفته؟ دقیقا حکومت چه بلایی داره سر مردم میاره؟ ما اگه اینقد آزادی داشتیم که رفراندوم برگزار کنیم که الان اینجا نبودیم. جایگزینی تو ایران وجود نداره، اگه باشن هم همه تو زندانن. بعد یکی یکی از بلاهایی که جمهوری اسلامی سرمون آورده و داره میاره براش گفتم. از اتفاقات خیلی جزئی براش تعریف کردم. واقعا هر لحظه تعجبش بیشتر میشد.
اینو گفتم که بگم این دختر که تازه فعال سیاسی هم هست و از افغانستان میاد که همین بغل گوش ایرانه، نمیدونه وضعیت ایران چقدر وخیمه و تصور آزادتری داره از مملکت ما (اینم از شگفتی های رسانه هاست که واقعا باید گفت دمتون گرم، خوب بلدین چی کار کنین). دیگه از بقیه دنیا چه انتظاری میشه داشت؟ یا مثلا امروز روز جهانی حقوق زنانه. به این فکر میکنم که چطوری میشه یه سری مفاهیم و اتفاقاتو برای یه زن اروپایی توضیح داد که بتونه درک کنه چی به منِ زن ایرانی گذشته و میگذره؟ به نظرم عمق گند این فاجعه رو هیچوقت نمیشه به کسایی که تو ایران زندگی نکردن فهموند.