میدونین کجا حال کردم؟ اونجا که وقتی به استاد گفتم تو چه سطحی ام ابروهاش از تعجب بالا رفت. اون لحظه که یه چیزی گفت که منو گیر بندازه و انتظار نداشت چنین چیزی ازم بشنوه :))))
این استاد اصلا به دانشجوهاش رو نمیده و یه وقتایی هم خیلی خودشو چس میکنه ولی خب چی کار کنم که به دردم میخوره
عیب من اینه که خودمو دست کم میگیرم و کارای مفیدی که تا الان کردم و دارم ادامه میدم به چشمم نمیان. مشاورم دیروز داشت همین کارا رو بهم یادآوری میکرد. وقتی از خودم میپرسید چه کارایی تا اینجای زندگیت کردی، چیز خاصی به ذهنم نمیرسید. بعد که خودش کارامو بهم میگفت، با خودم میگفتم عه راست میگه ها. من چرا اینا رو نمیبینم؟! خلاصه که از این ور بوم افتادم مثل اینکه.
مشکل بزرگ آدما (مخصوصا من) عدم باور به تواناییها و کارهایی یه که قادر به انجامشن ولی همونو تو دیگران خیلی بولد میبینن.
آره واقعا
البته من تو بقیه بولد نمیبینم ولی تو خودمم نمیبینم. کلا تمایل خاصی به ندیدن دارم. حتی فیلم و سریالا رو هم بیشتر از اینکه با چشمم دنبال کنم با گوشم دنبال میکنم