خدا به داد بقیه روز برسه.

بعد مدتها یه دعوای آنچنانی با خونوادم کردم. در واقع با مامانم بود که بابامم خودشو انداخت وسط. جالبه الان بابا بهش برخورده! بخاطر اینه که تا حالا چنین رفتار تندی از طرف من ندیده بود.

در کل هم دعوا بخاطر بی برنامه بودن مامان پیش اومد. از این اخلاقش متنفرم. واسه خودش پلن میچینه و همه برنامه های منو بهم میریزه. منم آبروم رفت اعصابم خرد شد یه بحث درست و حسابی باهاش کردم. شانس آوردیم پشت تلفن بود. تا اطلاع ثانوی هم نه بهشون زنگ میزنم نه جواب تلفنشونو میدم. بابا میخواد با من لج کنه ولی حواسش نیست که من لجوج بودنو از خودش به ارث بردم.

نظرات 3 + ارسال نظر
Meys@m چهارشنبه 8 دی 1400 ساعت 19:59 http://www.meysamkh.blogsky.com

حالا هر جور دوس داری میتونی بگی منعی نداره

Meys@m چهارشنبه 8 دی 1400 ساعت 11:12 http://www.meysamkh.blogsky.com

از نظر دستوری دعوا گرفتن درسته واسه اون گفتم

خدایی تا حالا نشنیده بودم! یعنی شنیده بودم ولی تا جایی که میدونم شکل اشتباهش دعوا گرفتنه

Meys@m چهارشنبه 8 دی 1400 ساعت 10:23 http://www.meysamkh.blogsky.com

با اینکه دعوا نمیکنن بلکه دعوادمیگیرن ولی خب وقتی آدم یه مدت مستقل میشه حتی در حد دانشجویی یکم با خونواده سخت میشه

دعوا میگیرن؟!
آره واقعا سخت میشه. نمیدونم چرا نمیخوان بپذیرن من اینجا زندگی مستقلی دارم بخصوص مامانم.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد