خب همونطور که قبلا هم گفته بودم من از اون مدل دخترای کدبانو و خونه دار نیستم. برنامه ای هم ندارم در آینده چنین زنی باشم. در همین راستا بنده تقریبا ماه به ماه خونه رو تمیز میکنم. یعنی صبر میکنم قشششنگ همه جا کثیف بشه، بعد یه روزی مثل امروز میفتم به جون خونه و همه جا رو میسابم. از آشپزخونه بگیر تا هال و اتاق خوابا و سرویس بهداشتیا. درنهایت هم میرم حموم خودمو میسابم
حالا فرق این دفعه با دفعات قبلی چی بود؟ اینکه انرژی بیشتری داشتم و دیرتر خسته شدم. و اینکه همیشه از شدت سابیدن اینور و اونور، عضلات دستم بعد یکم کار کردن میگرفت ولی امروز اینطور نشد. فکر کنم در کل بخاطر این یه هفته و نصفی ورزش کردنه. دردا رو موقع ورزش کشیدم
درمورد تمیز کردن خونه فقط این یه قانونو دارم که اگه قراره برای یه مدت طولانی از خونه برم، قبلش اگه جایی کثیفه، تمیزش کنم. چون از اینکه وقتی برمیگردم با یه خونه کثیف روبرو بشم واقعا بدم میاد. میخوره تو ذوقم.
الان خونه از حالت کدر به براق تغییر وضعیت داده و من یه عدد لِه خوشحالم که با خیال راحت میخوابم که فردا راهی خونه خونوادگی بشم. میرم اونجایی که چشمایی منتظر منن
واتس د پرابلم؟
آی هیت بینگ دختر خونه دار
خب چرا کم کم اقدام نمیکنی اینجوری دهن سرویسیش بیشتره که
اونجوری میشم دختر خونه دار که
یعنی قشنگ میذاری خونه کرَ و کثیف و کِدر شه بعد اقدام میکنی؟
کاااملا
ولی نمیدونی وقتی تمیز میشه چه حس خوبی داره. قشنگ مشخصه تغییر کرده D: