نشستم تو ماشین برم پیش خونوادم. یه پیرزن و پیرمرد هم اومدن الان نشستن. عین مامان بزرگ و بابابزرگم هستن. خیلی دوست داشتنین. اوخیییی

دلم واسه مامان بزرگ و بابا بزرگم تنگ شد :(



+ خوداااا دارن زیر لب آیه میخونن واسه راه افتادن. خیلی دلنشین طور هم به راننده گفتن ماسکتو بزن :)))

+ وای دلم میخواد بغلشون کنم فشارشون بدم.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد