یه چندتا چیز متفرقه هم بگم:

- از وقتی اومدم شهر دانشگاهی، این اولین شبیه که تو خونه تنها ام. خواهرم جمعه رفت و دوستمم که اومده بود ۲_۳ روزی پیش ما باشه تا کارای خونه خودش اوکی بشه، دیگه امروز رفت. تنهایی دوباره داره بهم حس خوب میده و این یعنی دارم با خودم صلح میکنم کم کم.

- جدیدا سیگار میکشم گلوم خیلی اذیت میشه. نمیدونم چرا

- همین که اینترنتم درست شد، توالت فرنگیم خراب شد. حالا دیگه اونم درست کردیم. خدا کنه از یه جای دیگه خونه دوباره یه گندی نزنه بیرون. هر روز یه ادایی داره واسه من

- خونه یه جوری کثیفه که حس میکنم به چند روز تمیزکاری نیاز داره. نشیمنگاهشو ندارم واقعیتش.

- اگه هر شب هر شب آبو قطع نمیکردن، زندگی اندکی راحتتر میشد.

- بعضیا رو که میبینم حس میکنم من از ۲ سال داشتن خونه خالی هیچ استفاده ای نکردم.

- دیشب کلا ۳ ساعتم نخوابیدم. الانم چشمام خستست ولی از خواب خبری نیست. ۶ صبحم باید بیدار شم.


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد