وااااقعا خوشحالم که دارم دوباره واسه کنکور میخونم.
وقتی فکرشو میکنم که باید تو این روزا وسایلمو جمع میکردم و برمیگشتم دانشگاه و خوابگاه غصم میگیره. با اینکه با دوری از خونواده و زندگی خوابگاهی مشکلی ندارم ولی بازم حس بدی بهم میده.
برای مرخصی این ترم اقدام کردم که موافقت نشد. منم گفتم کلا انصراف میدم
حتی واسه انتخاب رشته سال بعدم هیچ تمایلی به تهران و بقیه شهرای بزرگ و دور ندارم بر خلاف انتخاب رشته قبلی. از الانم به خونوادم گفتم هر طور شده تو همین مازندران میمونم. البته که قبولی شهرای بزرگ هم سخته و حتی مازندرانم سخته ولی کلا امیدوارم شهرای بزرگ قبول نشم اما مازندران قبول شم
انتخاب واحد که نکنی از زمان حذفو اضافه هم بگذره خودِ دانشگاه مرخصی رد میکنه بازم بستگی با دانشگاهتون داره
انصراف دادم و خلاص
من برعکس شهر هر چی بزرگتر بیشتر دوس دارم دلیلی هم ندارم فقط خوشم میاد.
آره دانشگاه گیلان سطحش خوبه
مامان منم خیلی شهرای بزرگو دوست داره. ولی من از شلوغی بیزارم.
البته شهرای خیلی کوچیکم دوست ندارم.
خوندن واسه کنکور غم انگیزه اعصاب خورد کنه البته به نظر من ولی خب اگه هدف چیز بهتری باشه می ارزه.
گیلانم خوبه ولی من به شخصه تهرانو ترجیح میدم واسه دانشگاه.
واسه من هیچی غم انگیز تر از زندگی تو یه شهر بزرگ و شلوغ نیست. اونم وقتی هیچکسو اونجا ندارم و هیچ جایی رو بلد نیستم. واقعا ترجیح میدم کنکور بدم تا اینکه برگردم دانشگاه.
کلا شهرای بزرگ و شلوغو دوست ندارم بخصوص تهران.
رشت خیلی خوبه. سطح دانشگاه علوم پزشکیشم خوبه.